دل تنهایی مان
چه خیالی می بافت .
شوق ، پاورچین به مهمانی شب می آمد .
همرهش سفر ماه در ولگردی تابستان ،
حرف ما شاید ،
قصه مهتاب بود با دشت گل سرخ ،
قصه ئ ضربان سحر از نفس شبنم و باغچه ،
قصه ئ پاره شدن قایق کاغذی ،
قصه ئ خوشه ئ انگور در دهان گس صبح .
... boloureahsas ...
حرفهایی از جنس سکوت رادر واژه های پاکی ریخته ام
تا زیبا ترین تبسم ماه
و تعبیرهای عاشقانه ئ اشکال را
به وسعت اندوه زندگی در ترنم موزون حزن
همراه با انعکاس نسیم بنگارد .
هوای حرف دلم اینجا
از کوچه باغ های حکایات عبور خواهد کرد
تا روان بر آب های هدایت ،
ماهیان ترد ثانیه های عاشقی را
با حقیقت شبانه مرور کند .
... boloureahsas ...
دشت های شقایق را رو به نگاه عاشقم بگشا
و شبنم های بر جا مانده در بوته ئ نیلوفران مرداب را
از وزن خواب یک سنجاقک بیرون بکش .
بر پوست سرانگشتان طبیعت ، منطق نور
را به پرواز در آور .
آب را در یک قدمی فواره ئ طراوت
با سخن صبحدمان بیافشان ،
و روی ادراک نفس بنویس ،
عاشقم بمان .
... boloureahsas ...
.: Weblog Themes By Pichak :.