کاش خیالت کمی تهی تر
پیکره ئ مه آلود خستگی هایم را رها سازد ،
و از لابلای دریچه های خیرگی ها ملایم تر عبور کند ،
در سیلاب بیداری ، رویاهایم را
شکوفا تر در پیاله ئ چشمانم بریزد .
کاش ریشه های وجودم را بر فراز موج خواب و حس محزون تنهایی ،
بی پروا تر از همیشه به تپش در آورد .
... boloureahsas ...
تاریخ : جمعه 98/4/7 | 7:14 عصر | نویسنده : shabnamkhojaste |
از سفر نور آمدی ،
با کوله باری از تراوشات سبز ،
سرشار از نوازش و روشنی حادثه ها ...
و من در این خانه ئ گمنام زمان ،
میان امتداد حضور تو و خیابان غربت ذهن ،
به خطوط موازی تنهایی ها می اندیشم .
... boloureahsas ...
تاریخ : جمعه 98/4/7 | 6:55 عصر | نویسنده : shabnamkhojaste |
.: Weblog Themes By Pichak :.