قایق آرزوهایم را
در تلولو آب های به ساحل نشسته ئ خاطرات کهنه
و حائلی از مه و نوازش آفتاب
مدت هاست می نگرم .
در دوردست های غریبی نا آشنا
جائی میان ناکجا آباد رویا و شقایق های به خون نشسته ئ نگاه
انتظار سپیدی را به دست نسیم می سپارم که
با اکسیر جوانی هم آغوش است .
... boloureahsas ...
تاریخ : جمعه 98/7/26 | 9:18 عصر | نویسنده : shabnamkhojaste |
.: Weblog Themes By Pichak :.